Tuesday, March 27, 2007

اسکندر (Alexander) ***
همیشه، جهانگیران و فاتحان، بنظرم نتیجه یک اشتباه ژنتیکی بوده اند و ناشایست برای هر احترامی. کسانی که گروه زیادی از مردم را علاف کرده اند، باعث مرگ و بدبختی مردم خود و دیگران شده اند، آخرش هم مرده اند و فتوحات هم، دربیشتر موارد، به صاحبان قبلی برگشته است و ...
در برابر، اگر دقت کنیم، جهانگشایان واقعی، برخی ملت ها بوده اند نه تک چهره های دیوانه ای مثل اسکندر، چنگیز و تیمور. جهانگشای واقعی ملت انگلیس است که یک امپراطوری بوجود آورد که هنوز هم از این سو تا آن سوی دنیا، پرچمش در کنار پرچم
n تا کشور درفراز است و هنوز هم مهاجران جدید (مثلن به کانادا)، هنگام شهروند شدن، سوگند می خورند که جان نثارملکه انگلستان باشند! وگرنه از ناپلئون و امثالش چه برای ملت هاشان به جامانده است؟

در مورد فیلم اما، اول اینکه انتخاب کالین فارل (که حتی موطلائی واقعی هم نیست با آن قیافه کتک خورده و ضعیف و ابروهای نامتقارن) به نقش اسکندر، یکی از بامزه ترین شوخی هائی بود که میشد با اسکندر فاتح کرد. نتیجه اینکه، اسکندر این فیلم، یک آدم معمولی با نکات منفی و مثبت است که این برای تماشاگر غربی سنگین است که اسکندر را اولین بزرگمرد برآمده از تمدن غرب می داند و نتیجه شکست عجیب فیلم در نمایش آمریکا و اروپا است. تماشاگر غربی دوست داشت براد پیت یا لئو دوکاپریو را در نقش اسکندر ببیند. همانطور که ماهم از یک خشایار عجیب-غریب برمی آشوبیم.
انتخاب یک بازیگر زن سیاهپوست به نقش رکسانای افغان تبار، اما احتمالن از روی ناآگاهی و کمک به تماشاگر ناآگاه غربی است که می پندارد هرکه ازما نیست لابد باید تیره پوست باشد. (رکسانا ایرانی نبود و بنابرتاریخ، در کشتن زن دیگر اسکندر، دختر داریوش سوم، دست داشت و خود چند سال بعد همراه با پسرش از اسکندر بقتل رسید.)
در مجموع، اسکندر اولیور استون، چند سروگردن بالاتر از متوسط هائی مثل گلادیاتور و تروآ و آشغال هائی مثل 300 است.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home