Sunday, March 11, 2007

در کل خیلی آدمای باحال و بامزه ای هستیم. ادعا می کنیم که زبانمان خیلی "خف" تشریف دارد، در حالیکه سرتاپایش عربی است. تصور کنید دارم سایب بی بی سی فارسی را می خوانم، یک آمریکائی میاد و میگه "این چه زبانی یه؟"
- "زبان [شیرین] فارسی"
-
"اینکه الفبای عربی یه"
چی بگم؟ می خوام خفش کنم. می گم "آره...ولی همه چیش فرق داره. فقط الفبامون یکی یه"
می گه "یه ایرانی می شناختم که اسمش شدجا بود". بهش می گم که لابد منظورش "شجاع" است. می گه "این اسم فارسی یه؟"
چی بگم؟ این بار عرق سردی بر تنم می شینه. می گم "نه. این اسم عربی یه. خیلی از کلمات عربی وارد زبان فارسی شده اند". می گه "اسم و فامیل خودت چی؟" دیگه می خوام فکشو بیارم پایین. می گم که اونا هم عربی ین. می گه "پس درست میگن که در واقع فارسی یک شاخه از عربی یه" و می ره و من هنوز می خوام روشنش کنم و توضیح بدم که "نه...فقط الفباش و نصف لغت هاش عربی یه، گرامر و بقیه چیزاش [کدوم بقیه؟] فارسی ین"

نتیجه گیری ها:

1- بیخود نیست که عربها، فارسی را لهجه سی و چندم زبان عربی حساب می کنند.

2- بیخود نیست که بچه ها برای "حفاظت" از "میراث" خشایار دارند "امضا" "جمع" می کنند.

3- فکر کنم قضیه را زیادی جدی گرفته ام. مطلب مربوط به جمع آوری امضا علیه فیلم 300 را هم بر می دارم که به کسی برنخورد. بالاخره هر کسی حق دارد برای هر چیزی امضا جمع کند، آزادی است دیگر! من هم یه کم مخم تاب دارد و متوجه نبودم که قیافه خشایار و سربازان از همه نژاد قشون هخامنشی از وضعیت کنونی کشور خیلی مهمتر است. یادم هم رفته بود که بم و بشاگرد و بلوچستان جزو ایران نیستند، بلکه قلب ایران در دبی و تورنتو و لس آنجلس می تپد. پاسارگاد هم زیر آب برود یا نرود، زیاد مهم نیست. مهم آبروی ما ایرانیان خارج نشین، این دم عیدی، پیش دوست و غریبه های خارجکی است که پز 2500 سال تمدن از خود "در وَ کنیم".

4- برای اینکه متفاوت بودن خودم را نشان ندهم، لینک "اعتراض نامه" را هم اینجا می گذارم بلکه ثواب شود و 2-3 نفری را هم به راه راست هدایت کنم. لطفن تشریف ببرید و در دفاع از ناموس خشایار امضا بفرمایید. گور بابای بشاگرد، خشایار رو بچسب.

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

بابا تو هم خیلی سخت می گیری. اشتراکات زبان فارسی و عربی که بدتر از زبان پرتقالی و اسپانیایی نیست. کسی که یکی از این دو تا رو می دونه عملا تا حد خوبی می تونه زبان دوم رو بفهمه. حتی ایتالیایی و اسپانیایی اش هم کلی اشتراکات با هم دارن. می دونی اصلا مشکل چی یه!؟ مشکل اینه که دقیقا تو عصر به اصطلاح جهانی شدن که همه فرهنگ ها می خوان با هم قاطی بشن ما ایرانی ها اومدیم و دم از ملی گرایی می زنیم. ملی گرایی ای که توی اروپا تو دهه ی بیست و سی اتفاق افتاده بود حالا تازه می خواد برای ما اتفاق بیافته تا هویت مون رو شکل بده. در واقع وقتی که بیشتر ملت ها از خیلی جهات دارن به اصطلاح interdependent می شن که مرحله ی بعدی مستقل شدهه ما تازه اومدیم و می خوایم independent بشیم. مشکل ما اینه که هنوز از خیلی جهات هویت خودمون رو درست و حسابی پیدا نکرده ایم و به این توافق نرسیده ایم که ایرانی هستیم یا پرشین. با خودمون کنار نیومده ایم و بنابراین وقتی که یه خارجی یه چیزی می گه به ما بر می خوره

6:14 PM  
Blogger untitled said...

چرا برش داشتی اون مطلب رو برادر

شما دیروز تو وبلاگ عصیان یه اعتراضی کردی بودی به این قضیه
و من از رو همون وبلاگ شما را پیدا کردم

اگه دیروز هم مثل امروز محافظه کاریتان گل کرده بود ما هم وبلاگ شما را پیدا نمی کردیم

این همه آدم بمب گوگلی پرتاب میکنند
حالا یکی هم یکم دستشون بندازه
چی میشه

9:56 PM  
Blogger saye said...

آره؟ اشتراکات آخه یه چیزه دیگس، این که هزاران لغت از اون زبان بیاد و استفاده بشه، یه چیزه دیگس. من نمی دونم، شاید کسی بدونه، آیا الان اگه خشایار بیاد صحبت کنه، آیا هیچ چی از حرف زدنش می فهمیم؟ خیلی دوست دارم بدونم

مشکل هنوزم همونه که بود: دوری از خرد، تسلیم تعصب و احساس لحظه ای شدن، بی خردی، جهل، جهل هزار بار جهل

در مورد محافظه کاری که نزدیکی بهاره و گل کرده، خواننده گرامی، باید بگم که بنده بقدر کافی مورد نفرت عالیجنابان متخصص توهین به تاریخ قرار گرفته ام، بسم است. حالا البته آدم که نمی شم، باز مطلب می نویسم، ولی اون مطلب توهین آمیز بود

8:52 PM  

Post a Comment

<< Home