"تو عروسیت نبودم نمی دونم چی بود چیا بود----می گنو دروغ نمی گن که 3 روز کیا بیا بود"
البته هر هنرمندی آزاد است که هر چه دوست دارد بخواند و این لازمه آفرینش هنری است و از این صوبتا...
ولی آخر این هم شد شعر؟ حالا اگر یک جوجه خواننده آنرا می خواند می شد پوزخندی زد و گذشت ولی افتخاری بیاید و این اراجیف را بر زبان بیاورد؟ حالا این به کنار، یک گروه کر هم جمع شوند و با هم دم بگیرند که:
"کوچه یک شازده پسر داشت که به پری نظر داشت..."
خیلی ها انتقاد های زیادی را به افتخاری و آثارش وارد می دانند، فدا کردن کیفیت به پای کمیت، اصیل نبودن، قاطی کردن همه نوع موسیقی و ...ولیدر کل می توان گفت افتخاری ویژگی منحصر بفردی دارد و آن، حلقه اتصال موسیقی پاپ و سنتی بودن است. همان نقشی که مدتها، هایده، مهستی و گلپایگانی بر عهده داشتند و نقش آسانی نیست. و بعضی وقتها به نتایج اسف باری ختم می شود! خواننده اینچنینی، بعضی اوقات یک شعر بند تنبانی و در حد کلاس ششم را میبرد در دستگاه راست-پنجگاه و بعضی وقت ها هم مجبور می شود از یک شعر سنگین که معنی اش را خودش هم متوجه نمی شود، شش-هشت خالتور رقصی دربیاورد.
Labels: موسیقی
0 Comments:
Post a Comment
<< Home