Saturday, August 12, 2006

این وبلاگی یه که توش عکسائی از مراسمات تدفین سربازهای اسرائیلی گذاشتن. عکسای اول رو که نگاه می کردم، هیچ حس خاصی نداشتم، به خودم می گفتم بالاخره سربازن و در راه کشورشون کشته شدن. ولی عکسای آخر رو که رسیدم باید اعتراف کنم که نتونستم جلوی اشکامو بگیرم. و این اشکا حتی تلخ تر بودن از اشکائی یه که بخاطر لبنانی ها و فلسطینی ها ریخته می شه. اونا هم آدمائی ین مثل همه ما، قیافه ها و آدابشون هم بطور وحشتناکی به مسلمان ها شبیهه. دفن مرده پیچیده شده در کفن، نماز خوندن با پارچه سفید-سیاهی که به سر انداختن بطرف بیت المقدس، و اینکه رئیساشون مثل رئیسای ما، از دین ابزاری ساختن برای تسلط بر اراده ها. همونطور که برای بیشتر ایرانی ها، خون لبنانی ها و فلسطینی ها پر ارزشتر از خون اسرائیلی هاس، برای بیشتر غربی ها هم برعکسش صادقه. ولی در واقعیت که خون با خون فرقی نداره.
خیلی ها فکر می کنن (خودم هم قبلن بر این باور بودم) که اگر اسرائیل زمین های اشغالی سال 67 و تپه های جولان رو پس بده و فلسطین به پایتختی بیت المقدس هم تشکیل بشه و با سوریه هم پیمان صلح بسته شه، همه مشکلات حله. بنظر منطقی میرسه دیگه، نه؟
ولی دقیقن مشکل همینه که اصلن قرار نیست این قضیه بطور منطقی حل بشه. مگر مشکلات دیگرِ کشورهای منطقه بطور منطقی در حال حل شدنن که این هم جزوش باشه؟ همونطور که چندین بار نوشته ام، مگر مردمان منطقه ما، پیرو عقل و منطق هم هستن؟ به قول کورش کبیر، "هر گونه تصمیم گیری منطقی و معقولانه به عافیت طلبی تعبیر می شه". اصلن دقیقن مشکل اینه که ما جماعت، اهل منطق نیستیم. وگرنه کار به اینجا کشیده نمی شد که این همه زور بزنن که تازه برگردن سر وضعیته ژوئن 1967.
عمیقن معتقدم که حق مردمه هر کشوریه که نوع ارتباط با یک کشور دیگر رو تعیین کنن. به غیر از جنگ راه انداختن که خب تابلوس که حق این یه کار رو ندارن. با توجه به این حق طبیعی مردم یک کشور، باید این مسئله را آگاهانه قبول کنیم که ایران در کوتاه مدت نباید روابط معمول با اسرائیل داشته باشه. یعنی حتی اگر حکومت ایران با همه هم مذاکره و مصالحه کنه، اگر دمکراتیک باشه، باید به نظر عموم مردم مبنی بر عدم رابطه با اسرائیل احترام بگذاره. خب بازم تابلوس که این تصمیم و دید مردم بیشتر از روی احساساته ولی در هیچ کجای کتاب دمکراسی ننوشتن "اکثریت نباید تصمیم های احساسی بگیرن" فقط مهم اینه که "اکثریت نباید تصمیم های آسیب رسان به خود و دیگران بگیرند". و قهر بودن با یک کشور دیگه، نمی تونه آسیب رسان تلقی بشه.
اگر براساس اصول لیبرال دمکراسی، افراد جامعه رو آزاد بدونیم در هر کاری، تا آنجا که به دیگران آسیب نرسونن و به آزادی دیگران لطمه نزنن، باید به کشورهای جامعه بین المللی هم، همین میزان از آزادی رو قائل باشیم.
حتی اگر یک صلح پایدار سیاسی هم برقرار بشه، از آنجا به بعد بر عهده اسرائیل خواهد بود که تلاش کنه تا از این منفور بودن خارج شه. البته دوباره براساس اصل آزادی، می تونه به همان سطح صلح سیاسی راضی باشه. ولی اگر بخواد بین مردم منطقه به عنوان یک کشور و نه یک غده سرطانی به حساب بیاد، خیلی کار داره. که با توجه به ماهیت نیمه مذهبی مردم و حکومتش، نمیشه از الان پیش بینی کرد.
متاسفانه، به دلایلی، کشور اسرائیل خودش رو به نوعی تافته جدابافته به نمایش گذاشته (مثل ایران خودمان). مثلن مهاجر غیریهودی قبول نمی کنه. البته همون 15% مسلمان و مسیحی رو هم با هزار تبعیض و مصیبت نگه داشتن، تازه بیان مهاجر غیریهود قبول کنن؟ ولی حتی اگر بطور نمادین هم سالی چند هزار نفر مهاجر از کشورهای راغب مهاجرت (مثل هند و چین و پاکستان و ...) بپذیره و دفترودستکی مثل اداره مهاجرت کشورهای اینکاره مثل کانادا و آمریکا درست کنه، دید و نگرش دنیا رو می تونه کمی بهبود بده.

پی نوشت: با دوباره نگاه کردن عکس ها، متوجه شدم که فقط در یکی از عکس ها، متوفی با کفن دفن می شد و در بقیه موارد مثل مسیحیان از تابوت استفاده شده است. شاید این یک مورد مربوط به اعراب مسلمان ساکن اسرائیل می باشد، چون اطلاعات بیشتری ندارم و فقط همین به نظرم می رسد.


Labels:

5 Comments:

Blogger Yasin Memari said...

http://video.google.com/googleplayer.swf?docId=-7828123714384920696
شاید خوشت بیاد

9:25 PM  
Blogger Yasin Memari said...

امشب چند بار اومدم این جا که کامتا بزارم. ولی هر بار که نوشتم بی خیال شدم. بزار راحت بگم شخصا کلی لذت می برم وقتی خواری و خفت اسرائیلی ها رو می بینم. ویدئوی بالا رو هم ببین

9:44 PM  
Blogger شراره شریعت زاده said...

مرسی که به من سر زدی .امیدوارم بیشتر ببینمت

12:31 AM  
Anonymous Anonymous said...

Sayeh jan,
In moshkeli hast ke hich rahe hale manteghi nemishe vasash motasaver shod.Go inke bazgasht be marzhaye 67 idea khobi be nazar mirese, vali Isreal hich moghe ye hamchin tarhi ro nemipazire. Chon ke az nazare oonha 48 ba 67 hich farghi nadare. Ke vagheyatesham hamine eshghalgari eshghalgari hastesh dige. Vali be oonvane ye rahe hale meyaneh idea khobi hast ke beshe rosh kar kard.
Isreal moshkeli bud ke smareye Jamge jahani dovom hast, va kashaee ke in moshkelo ijad kardan, aslan be fekre halesh nistan. Vase oona Isreal namade ye keshavare azad va democratic ahst ke dare ba ye ede vahshi mijange(Harfhaye Belair)
Ta vaghti ke ye rahe hali peyda nashe, entezar nemsihe dasht ke jaryanhye efrati to jahane Islam kamrang beshan. Chon ke vaghti ke ye hamchin zolm ashkar to oonja vojud dare, har kasi ke shoarhaye tondtar bede, beyne ameye mardom mahbub tar hast.

2:31 AM  
Anonymous Anonymous said...

be MEhdi

ye chizayi begam ke bazi-ha fek nakonan man tarafdare adam bade hastam:
1- Israel yeki az keshwarhaye Jenayat-kar ast.
2- Mabnaye hukumatish bar paye-ye Nejhad-gerayi wa tabyiz hast.
3- dar ijade awwaliyyash, ye meghdare ziyadi zolm vujud dashte wa edalat ro-ayat nashode.
(ina ro bayad tu ye poste bishtar tozih bedam)

dar morede rahe-hal, dar kol gozine ha kheyli mahdud hastan wa hich-kodam taraf haye dargir ro be tore kamel razi nemikonan.

man bishtar manzuaram in bud ke hatta agar 2 tarafe asli be ye solution-e beynabeyn ham beresan, digarani hastan ke bekhan kerm berizan wa tahrik konan

11:45 AM  

Post a Comment

<< Home