شهر گناه (Sin City) **
1- با اینکه پول را چند بار در تلویزیون دیده بودم، چند سال پیش، با دوستی رفتیم تا فیلم را بر پرده جشنواره فجر هم ببینیم. فیلم همان بود، بدون هیچ تغییری همان شاهکار تلخ. بعضی فیلم ها اینطوری هستند. قدرتشون ربطی به اندازه پرده ندارد، حتی اگر روی صفحه 2 اینچی IPOD هم تماشا بشوند.
2- تصورشو نمی تونم داشته باشم که اگر آخرین امپراطور و با گرگها می رقصد را اولین بار در سینما ندیده بودم، چقدر ممکن بود فیلم های بی حالی بنظر برسند. برای خیلی از فیلم ها، در سینما دیده شدن تاثیر فیلم را چند برابر می کند. قضاوتی که بر اساس تماشای این دسته از فیلم ها در صفحه تلویزیون حاصل می شود، نمی تواند کامل باشد و همیشه می شه فرض کرد، فیلم از اونی که بنظر رسیده می تونست اثر بهتری بنظر بیاد.
3- شهر گناه (یا به تعبیری تباه شهر یا تباه آباد) قطعا از این دسته از فیلم هاست. نورپردازی و جلوه های تصویری نو آورانه. پرهیز از رنگ های مابین سفید و سیاه و استلیزه کردن فضا با رنگ های سیاه و سفید. ایده های داستانی جالب: سر بریده ای که می خواد فضولی کنه. شخصیت هائی که از دریدن و دریده شدن به یه اندازه لذت می برند (الیجا وود که تکه تکه می شه ولی داد نمی کشه). و و و همه و همه بسیار عالی و هنرمندانه کار شده اند. ولی ...
4- همه اینها باعث نمی شوند حس کنم با یک شاهکار طرف هستم. شاید روی پرده سینما به این حس نزدیک تر می شدم (چنانچه در مورد بیل را بکش 1 با دیدنش در جشنواره فجر این اتفاق افتاد).
5- جذابیت فیلم، جدا از فرم تصویری و داستان ها و شخصیت های عجیبش، منشا دیگری پیدا نمی کند. بعد از شوک اولیه فیلم کسالت آور و کشدار بنظر می رسد. حس درونی فیلم: صفر. و سوال بی جواب: همه اینا که چی؟؟ سربریده سخنگو را که 15 سال پیش مهرجوئی در هامون با زیبائی بیشتری نشان داده بود. دختر شمشیر زن خیلی کاردرست را هم که در 1000 تا فیلم ژاپنی و چینی دیده ایم. تا کی باید غافلگیر اینطور چیزها شد؟ بازی ها مسخره آمیزن (حتی هنرمندی مثل دل تورو). خوبه جانی دپ وقت نداشت و جاشو به دل تورو داد. هر چند عنصر خل بازیه بیشتری رو می تونست وارد فیلم کنه. بازیه ویلیس مثل اکثر اوقات احمقانه اس. بیخود نیست که بهترین فیلم های چندسال اخیر هالیوود، کارتون هاشه!
6- تارانتینو برای من یک کارگردان درجه اول محسوب نمی شه. آدم پرسروصدا، جنجالی و مهمی یه ولی هنرمند؟؟ پله ها پشت سر کسانی مثل دیوید لینچ و الیور استون قرار داره. می شه مطمئن بود که یک فیلم از تارانتینو یا با مشارکتش، فیلم خوبیه و تماشاگرو سرخورده نخواهد کرد ولی در عوض می شه مطمئن بود که یه شاهکار هم نخواهد بود.
1 Comments:
خب! همیشه با شاهکار روبه رو نیستیم اما نمی شه به همین راحتی تارانتینو رو بذاری کنار. تمام فیلمهاش شاهکار نیست اما شاهکار هم ساخته. .. ضمن اینکه واقعا نمی تونم بین جذابیت فیلم های هنری مثل مثلا پول یا نوستالژیا یا سولاریس و فیلم های غیر هنری و حتی زی مووی ها یکی رو انتخاب کنم . واقعا نمی تونم. جفت شون یه لذتی دارن که مخصوص خودشونه. من از دیدن شارلاتان هم لذت بردم. اما فیلمی مثل مثلا آتش بس واقعا آشغاله واقعیه. .. و کور شوم اگر دروغ بگویم!!!
Post a Comment
<< Home